محمد رضا محمد رضا ، تا این لحظه: 13 سال و 30 روز سن داره

خاطرات گل پسر (محمد رضا)

سه سالگیت مبارک عزیز دلم

  عزیز تر از جانم تولدت مبارک گل پسرم تو حالا دیگه سه سالت تموم شده و رفتی تو 4 سال الهی همیشه سالم و سلامت و تن درست و شاد باشی دلبندم خیلی دوست دارم با تمام وجودم  اینم چندتا عکس از پاین سه سالگی       ...
11 اسفند 1392

اولین آرایشگاه

13/دی/1392 پسرگلم این اولین بار بود که میرفتی آرایشگاه مردانه قبلا هم میخواستیم ببریمت اما اجازه نمی دادی یه بار با باباجون تا در آرایشگاه رفتی اما گریه و زاری کردی و اجازه ندادی باباجون ببرتت داخل و برگشتین اما این دفعه موفق شدیم و با خوردن پفک تونستیم گریه تو بند بیاریم و اجازه بدی آرایشگر کارشو انجام بده      عکسها در ادامه مطلب             ...
15 دی 1392

نقاشی

عزیزدلم امروز 7آذر 1392هست و تو دیروز اولین نقاشی صورتک رو کشیدی که عکسش رو برای یادگاری اینجا واست گذاشتم   عکسهای بیشتر در ادامه مطلب         و اینجا دست و پا هم براش کشیدی من فدای نقاشی کشیدنت بشم الهی             و در این عکس بهت گفتم لوزی رو رنگ آبی کن           و در اینجا دایره رو به رنگ نارنجی         مربع رو رنگ سبز کن عزیزم             در این عکس بهت گفتم که دستت رو بزار روی مثلث ق...
7 آذر 1392

عکس پرسنلی

عکس پرسنلی گل پسر ( دوسال و نیمه ) این اولین عکس پرسنلی تو هست عزیزم که در دوسال و نیمه گی ازت گرفتیم البته با کلی مکافات و ترفند عکاس موفق شد تا این عکس رو به ثبت برسونه ، هر کار میکردیم نمی نشستی که ازت عکس بگیره دستت رو عمدا می بردی تو دهنت تا نتونه عکس بگیره و برای چند ثانیه تونستیم با ترفند کاری کنیم که نگاه کنی و این عکس رو بگیره  بوووووووووووووووووس برای پسر عزیزتراز جانم    ...
30 شهريور 1392

عکس های تولد دو سالگی

عزیز دلم عکس های تولدت خوب در نیومده بود اخه تنظیمات دوربین خراب بوده و دوستم که عکس میگرفته یادش رفته بود دوربین رو تنظیم کنه به خاطر همین نتونستم عکس های زیادی رو بزارم  دوست دارم عکس ها رو در ادامه مطلب ببین                     ...
4 تير 1392

شرح حال 28 ماهگی و فرهنگ لغت

سلام گل پسر قند عسل بعد از مدتها اومدم که برات بنویسم در حالی که داری کنارم بازی می کنی بازی که چه بگم ... این چند مدت که نتونستم برات بنویسم و عکس های خوشگلت رو بزارم نت نداشتیم تقریبا دو ماهی میشه که به چغادک اومدیم به خاطر شغل بابا جون که اومده بوشهر چون اونجا خونه مناسب گیرمون نیومد چغادک  خونه اجاره کردیم و به دلیل نداشتن خط تلفن اینترنتمون قطع بود از دیروز با ایرانسل به نت وصل شدیم ولی سرعتش مثل لاکپشته و اصلا نمیشه باهاش کار کرد نمی دونم که الان دارم پست میزارم ثبت کنه یا نه خوب یه کم از خودت مینویسم برات تو الان یه پسر بچه 28 ماهه شیطون هستی که مامان عااااااااااااااشقته یه عالمه اسباب بازی داری ولی اصلا باهاشون بازی نمی کنه...
4 تير 1392

تولد 2 سالگی

    تولدت مبارک گل پسر عزیزم عزیز دلم الان که دارم مینویسم تو یه پسر دوساله دوست داشتنی هستی که پیش من وایسادی من قربون اون چشمای براقت برم که داری به چشمام نگاه میکنی الهی دورت بگردم همین الان ازت خواستم که یه بوس بدی یه بوس آبداربه من دادی و یه بوس هم گرفتی تولد دو سالگیت رو با تم زنبور گرفتیم برات تو لباس زنبور خیلی نازشده بودی مثل عسل شیرین با اون شاخکهای خوشگلت  مامان جون دیگه داری بهونه میگیری و اجازه نمی دی که بنویسم ..............  ...
12 اسفند 1391

عکس های ریخ چه خان(اول آبان 1391)

عکس های بازی در ریخ چه خان جایی که من و بابا جون و خواهر برادرهامون تو زمان کودکی هر هفته جمعه ها میرفتیم اونجا یادش به خیر چه روزهایی بود    ادامه عکس ها در ادامه مطلب  در راه رفتن خسته شدی عزیزم و بابا جون کوله ات کرد           عزیز دلم اونروز کلی بازی کردی و حساااااااااااااابی کیف کردی وقتی میدیدم که داری با شادی بازی میکنی و میخندی روح و قلبم شاد میشد جان من شادم از شادی تو و زنده ام از خنده تو پس همیشه بخند روح من که من تا ابد زنده باشم  ...
10 آذر 1391

فرهنگ لغت(کلمات شیرین 17ماهگی )

سلام پسر گلم میخوام از شیرین زبونی هات برات بگم فرهنگ لغتی که من عااااااااااااااشقشم این روزها هر حرفی رو که مامیزنیم کلمات اصلیش رو تکرار میکنی اونم با زبون خاص خودت ، هر بار کلمه ای رو به زبون میاری من تو رو تو بغل میگرم و میبوسمت و به بابات میگم که پسرم این کلمه رو گفته الهی من قربونت برم هر روز کلمه جدیدی یاد میگیری مثلا امروز سه شنبه 24مرداد 1390تو کلمه میخوام رو به زبون آوردی البته اونقدر شیرین که قادر به تایپ اون نیستم خدامیدونه چقدر شیرین گفتی مخوام اونقدر بوسیدمت که داشت نفسم بند میومد  نفسم خیییییییییییلی دوست دارم میخوام همیشه شاد باشی و بخندی بابا ............بابا مامان ........مامان برق..........بخ یخ....
24 مرداد 1391