خاطرات گل پسر(سرماخوردگی ،واکسن یک سالگی...)

سلام جان مامان خیلی حرف و خاطره  برای نوشتن دارم ولی اصلا وقت نمیکنم تمام وقتم رو مختص دادم به تو خیلی سخت میتونم به کارهای دیگه برسم این چند رو هم که سرما خورده بودی خیلی بهونه گیر شده بودی سه شب تب داشتی با شیاف تبت رو می آوردیم پایین آخه نه میزاشتی پاشویه بشی و نه هم دارو میخوری هر دارویی که طعم دهنده داشته باشه و بوی خوب داره بعد خوردن فوری میاری بالا واکسن یک سالگیت رو روز یک شنبه 21اسفند زدیم آخه دهم جشن تو لدت بود و گفتم شاید درد داشته باشه نزدیم برات همون روز خودت تب داشتی ولی بچه های بهداشت گفتند اشکال نداره بعد اینکه بهت واکسن زدیم بردیمت پیش دکتر و گفت که گلوت چرک کرده و یه آمپول هم اونجا بهت زدیم واکسن اصلا درد نداشت ولی آمپوله خیلی درد داشت الهی دورت بگردم خیلی گریه کردی شب همون روز تبت 39درجه بود برات شیاف زدیم و تبت اومد پایین هر چها ساعت یه شیاف ولی شب هر کاری میکردیم تبت پایین نمی اومد 39/2درجه بود زنگ زدیم به دکتر گفت که پا شویه کنیم ولی فایده نداشت گلوت خیلی درد میکرد که نمی تونستی شیر بخوری بابا رفت و دگزا آورد و بهت زد بعد چند دقیقه گلوت خوب شد خدا رو شکر و تونستی شیر بخوری تبت هم اومد پایین حالا دیگه نمی خوابیدی و می خواستی بازی کنی من خیلی خسته بودم آخه دو سه شب بود که نخوابیده بودم و در حالت نشسته خوابم می برد بابا جون با تو بازی میکرد و گفت که من بخوابم من یه کم خوابیدم و تو بعد کلی بازی کردن با بابا خسته شدی و شیر خوردی و خوابیدی .

پسر گلم شرمنده هنوز وقت نکردم که عکس های تولدت رو برات بزارم قول میدم در اولیت فرصت این کاروبکنم.

این روزها یه حرف جدید یاد گرفتی دیگه توتو و تقه تقه نمی گی و همه اش پشت سر هم میگی ای چه ای چه انگار میگی این چیه ولی فکر نکنم منظورت این باشه قند عسلم من و بابا خیلی دوست داریم

با همه بهونه گیری هات اندازه تموم دنیا دوست دارم بووووووووووووووووووووووووووووووووووس .

دیشب هم بردمت آرایشگاه و موهات رو کوتا کردیم به زور خیلی بی قراری وگریه میکردی ولی با هرمکافاتی موهات رو کوتاه کردیم .

باز هم میگم دوست داریم خیییییییییییییییییییییییییلی زیاد بووووووووووووووووووس.