محمد رضا محمد رضا ، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 6 روز سن داره

خاطرات گل پسر (محمد رضا)

بدون عنوان

1390/6/14 17:06
نویسنده : مامان
515 بازدید
اشتراک گذاری

دلبندم دوست دارم هرروز برات یادگاری بنویسم اما وقت نمی کنم این روزها نمی دونم چرا همش گریه می کنی نمی زاری از کنارت تکون بخورم پیش هیچ کی هم به جز من و باباجون نمی ری خوابت هم خیلی کم شده الان هم که دارم واست می نویسم کلی لباس نشسته دارم البته همه اش لباس های خودته ظهر یه کم خوابیدی و من تونستم فقط چند تیکه از لباسهات رو بشورم . وقت می ریم خونه بابا بزرگ پیش هچ کی نمی ری خیلی دوست دارن باهات بازی کنن ولی همین که تو آغوش می گیرنت می زنی زیر گریه البته آنقدر دوست دارن که قربون صدقه گریه هات هم می رن

راستی پریروز واکسن شش ماهگیت رو زدی ............... داری گریه می کنی نمی زاری بنویسم ادامه شو  یه وقت دیگه برات می نویسم  موهام رو کندی مامان فعلا میرم

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان محمدصدرا
15 شهریور 90 21:37
سلام
این پسره خیلی موشه ها!
تشخیص غریبه و آشنا مال 6 ماهگیه !
خیلی نگران نباش درست میشه !
وقتی بغل خودته یا خودت کنارشی ببرش سمت غریبه ها که نترسه!
بای


مامان صدرا جون کاشکی از الان غریبگی می کرد محمد رضا از وقتی دو ماهش بود پیش خیلی ها نمی رفت مخصوصا مادرم بنده خدا خیلی واسمون زحمت کشید از تو بیمارستان بگیر تا دو ماه تمام حمام دادنش دلم براش می سوزه بنده خدا آرزوشه تو بغل بگیرتش